Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش تابناک، «یازدهم و دوازدهم معدل پایین می‌آید؛ غیر از این باشد عجیب است.» سینا دانش‌آموز پایه یازدهم رشته ریاضی‌فیزیک است. او کاهش میانگین معدل در پایه‌های متوسطه دوم به‌خصوص سال‌های یازدهم و دوازدهم را طبیعی می‌داند و می‌گوید: «آنقدر درس‌ها سخت و سنگین می‌شود که دیگر کمتر کسی می‌تواند معدل ۱۸-۱۷ بگیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بعضی درس‌های تخصصی را فقط در حد پاس‌شدن می‌خوانیم و دست آخر هم با نمره ناپلئونی واحد را می‌گذرانیم.»

پارسا هم در همین پایه در رشته تجربی درس می‌خواند. او می‌گوید کرونا در پایین‌آمدن سطح علمی دانش‌آموزان بی‌تاثیر نبود، نه دانش‌آموزان درس‌ها را مثل کلاس حضوری جدی می‌گرفتند و نه معلم‌ها. «سال‌های آخر دبیرستان معدل‌ها پایین می‌آید، چون درس‌ها نسبت به نهم و دهم خیلی سخت‌تر می‌شود.» بهار هم ریاضی می‌خواند در پایه دهم؛ او نگران میانگین معدلش در سال دوازدهم یا همان پیش‌دانشگاهی سابق است. «اینکه شرط معدل در نتیجه کنکور اثرگذار شده کمی ماجرا را برای رشته‌های نظری پیچیده می‌کند، چون درس‌ها واقعا سخت است.» این محصل دبیرستانی معتقد است اکثر دانش‌آموزان نسبت به نمره و معدل تا حدودی بی‌تفاوت شده‌اند. «شرایط اجتماعی جامعه دل و دماغ درس‌خواندن برای کسی نگذاشته؛ برای خیلی‌ها دیگر کنکور و رتبه قبولی هم مثل گذشته مهم نیست.»

رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس اخیرا اعلام کرد که میانگین معدل دانش‌آموزان در کشور ۱۱.۵ است و دلایل این افت معدل باید ریشه‌یابی شود. چند دانش‌آموزی که با «شهروند» درباره پایین‌آمدن میانگین معدل صحبت کردند، این اتفاق را در سال‌های آخر دبیرستان طبیعی می‌دانند، چون درس‌ها بسیار تخصصی می‌شود و سخت. نیک‌نژاد، آموزگار و کارشناس آموزشی، در رابطه با اظهارنظر رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به «شهروند» می‌گوید: «درباره افت تحصیلی و پایین‌آمدن میانگین معدل نباید دنبال مقصر بگردیم و انگشت اتهام را صرفا روی یک عامل بگیریم.»

به کار بردن لحنی که از بار مسئولیت معضل شانه خالی کند درست نیست
او توضیح می‌دهد: «همانطور که این نماینده مجلس عنوان کرد باید مسأله ریشه‌یابی شود، اما لحنی که از بار مسئولیت معضل شانه خالی کند، درست نیست. افت تحصیلی در دوران کرونا حتما تشدید شده است، دلیلش هم آموزش مجازی و نبود زیرساخت‌های لازم بستر این نوع آموزش در کشور ما است، البته کم‌کاری در توسعه این زیرساخت‌ها. به طوری که همین الان هم مجددا به دلیل آلودگی هوا کار دانش‌آموزان به آموزش مجازی رسید. اپلیکیشن شاد با مشکلات زیادی مواجه بود و امتحانش را خوب پس نداد.»

به گفته این کارشناس آموزش پایین‌آمدن میانگین معدل روندی است که از امسال و پارسال شروع نشده و دلایل زیربنایی دارد: «بررسی چرایی افت معدل را باید به ۷-۶ سال پیش ارجاع بدهیم که معاونت ارزشیابی و سنجش وزارتخانه اعلام کرد در امتحانات دوازدهم دچار افت شدید شده‌ایم و آن زمان معدل این پایه به زیر ۱۰ رسیده بود. در حال حاضر آماری که رئیس کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی اعلام کرده، معدل کل دانش‌آموزان است، نه فقط پایه دوازدهم. از سوی دیگر با توجه به اینکه ما با پدیده معدل‌سازی به‌ویژه در مدارس غیرانتفاعی مواجه هستیم، میانگین واقعی می‌تواند کمتر از رقم اعلامی هم باشد.»

دانش‌آموزانی که به خاطر محتوای آموزشی کم‌انگیزه می‌شوند
نیک‌نژاد معتقد است: «معلم به عنوان یک تک‌عامل محسوب می‌شود و به همین نسبت دانش‌آموز هم یک عامل است. ما وقتی موضوعی را تحلیل می‌کنیم که چند عاملی است، باید به پیچیدگی‌های آن توجه داشته باشیم. درباره افت میانگین معدل نمی‌توان مقصر را صرفا کرونا و آموزش مجازی دانست یا خانواده‌ها یا معلم یا خود دانش‌آموز. یکی از عوامل اصلی کم‌انگیزگی دانش‌آموزان در دوره متوسطه دوم محتوای آموزشی است. دانش‌آموزان از خودشان می‌پرسند که آموزه‌های تخصصی و عمومی به درد زندگی آینده‌شان می‌خورد یا نه و قرار است چه گره‌ای از زندگی‌شان باز کند؟ همین سوال باعث می‌شود آن‌ها دیگر برای نمره عالی گرفتن درس نخوانند.


عامل دیگر افت معدل در دوره متوسطه این است که همه چیز آموزش را به شغل آینده، رتبه کنکور، دکتر و مهندس‌شدن فرزندمان گره زده‌ایم و از هدف اصلی که پرورش شهروند و انسان خوب در این جهان نو به نو شده و در حال تغییر است، غافل شده‌ایم
این آموزگار روی‌گردانی دانش‌آموزان از رقابت برای نمره و معدل را تنها مختص ایران نمی‌داند و می‌گوید: «به طور کلی دانش‌آموزان سراسر جهان وقتی با دنیای دیجیتال و مجازی آشنا می‌شوند و می‌بینند درون‌مایه‌های آموزشی مدرسه گرهگشای آینده و زندگی آن‌ها نیست، بی‌انگیزه می‌شوند و سطح عملی و نمره‌ای پایین می‌آید. این معضل جهانی است و باید بدانیم چه کار کنیم که بچه‌ها به سمت کتاب و آموزش‌های رسمی جذب شوند.»

نیک‌نژاد می‌گوید: «عامل دیگر افت معدل در دوره متوسطه این است که همه چیز آموزش را به شغل آینده، رتبه کنکور، دکتر و مهندس‌شدن فرزندمان گره زده‌ایم و از هدف اصلی که پرورش شهروند و انسان خوب در این جهان نو به نو شده و در حال تغییر است، غافل شده‌ایم.»

این کارشناس آموزشی معتقد است: «دانش‌آموزان امروز وقتی به دوران متوسطه اول و دوم دبیرستان می‌رسند، می‌بینند که مثلا دخترخاله یا پسرخاله فوق‌لیسانس‌شان بیکار یا در شغلی غیرمرتبط مشغول به کار است. این موارد انگیزه دانش‌آموز را برای درس‌خواندن کم می‌کند. خانواده‌ها هم دیگر به بچه‌ها برای معدل بالا فشار وارد نمی‌کنند، چون خودشان تحصیلکرده هستند و خیلی‌هایشان به آنچه می‌خواستند نرسیدند.»

تیموریان، مدرس جامعه‌شناسی درباره نسل دهه هشتادی‌ها می‌گوید: «به جرات می‌توان گفت ۷۰ تا ۸۰ درصد آن‌ها به فکر مهاجرت هستند. هرچه درباره قبول‌شدن در دانشگاه و شرط معدل می‌گوییم، ذهنیت غالب آن‌ها این است که کدام رشته پذیرش بهتری در دانشگاه‌های اروپا دارد، یعنی دانش‌آموز ۱۸-۱۷ ساله در این رابطه تحقیق کرده است که به‌راحتی بعد از لیسانس از ایران خارج شود.

نیک‌نژاد به این نکته هم اشاره می‌کند که ارزش‌گذاری براساس نمره چندان هم درست نیست: «من با ارزیابی‌های کمی موافق نیستم، چون با پدیده نمره‌سازی برای ارتقای سطح مدرسه هم مواجه هستیم و نمی‌توان چندان به ارزیابی‌های نمره‌ای اعتماد کرد.»

او ادامه می‌دهد: «۸۵ درصد مدارس ما دولتی عادی است و بقیه غیرانتفاعی یا مدارس برند مثل سمپاد. ۸۵-۸۰ درصد مدارس ما بودجه‌ای که از دولت می‌گیرند صرف حقوق کارکنان و هزینه‌های جاری مثل آب، گاز و برق می‌کنند، یعنی بودجه‌ای قابل توجه برای کیفیت آموزش نداریم. وزیر آموزش‌وپرورش هم می‌گوید ۹۸ درصد بودجه صرف هزینه‌های جاری می‌شود. نرم جهانی ۸۰-۷۵ درصد کل بودجه آموزش است و بقیه باید صرف کیفیت‌بخشی دانش‌آموز و معلم شود.»

چرا دورنمایی که تحصیل ایجاد می‌کند این روز‌ها جذاب نیست
فروغ تیموریان، جامعه‌شناس و مدرس کنکور، معتقد است: «میانگین معدل در دروس نهایی در اکثر بچه‌های پایه دوازدهم در این چند سال به‌شدت کاهش پیدا کرده که اولین دلیلش بی‌انگیزگی و بی‌علاقگی است. دورنمایی که تحصیل ایجاد می‌کند این روز‌ها اصلا جذاب نیست. بازار سرمایه و سرمایه‌گذاری باعث شده بچه‌ها انگیزه‌شان صرف سرمایه‌گذاری، پول درآوردن و راه‌های میان‌بر برای رسیدن به ثروت شود.»

بی‌انگیزگی بین دانش‌آموزان و به مراتب بدترش بین معلم‌ها وجود دارد. معلم‌ها دغدغه معیشت دارند؛ معلم وقتی می‌بیند ماهیانه ۷ میلیون حقوق می‌گیرد، می‌گوید چرا باید اینقدر انرژی بگذارم؟ این معلم انگیزه‌ای برای ارتقای دانش خود هم ندارد.
این مدرس جامعه‌شناسی درباره نسل دهه هشتادی‌ها می‌گوید: «به جرات می‌توان گفت ۷۰ تا ۸۰ درصد آن‌ها به فکر مهاجرت هستند. هرچه درباره قبول‌شدن در دانشگاه و شرط معدل می‌گوییم، ذهنیت غالب آن‌ها این است که کدام رشته پذیرش بهتری در دانشگاه‌های اروپا دارد، یعنی دانش‌آموز ۱۸-۱۷ ساله در این رابطه تحقیق کرده است که به‌راحتی بعد از لیسانس از ایران خارج شود.

از دانش‌آموزان بی‌انگیزه تا معلم‌هایی با دریافتی ناچیز
او معتقد است مشکلات مجازی‌شدن کلاس‌ها در دوران کرونا روی نمره و معدل خیلی تاثیر گذاشت، با این حال می‌گوید: «یکی دیگر از مسائل این است که پدر و مادر‌های دهه ۸۰ اکثرا تحصیلکرده هستند و بار بخشی از درس‌ها بر دوش پدر و مادرهاست. در گذشته تمام کار مدرسه و درس و کلاس بر عهده دانش‌آموز بود. دانش‌آموز اگر کار‌های مدرسه‌اش را خودش انجام دهد، سطح عملی‌اش بالاتر می‌رود، در غیر این صورت چیز زیادی یاد نمی‌گیرد.»

عدم‌تخصص بعضی از دبیر‌ها در نحوه تدریس‌کردن از دیگر عواملی است که تیموریان به آن اشاره می‌کند: بی‌انگیزگی بین دانش‌آموزان و به مراتب بدترش بین معلم‌ها وجود دارد. معلم‌ها دغدغه معیشت دارند؛ معلم وقتی می‌بیند ماهیانه ۷ میلیون حقوق می‌گیرد، می‌گوید چرا باید اینقدر انرژی بگذارم؟ این معلم انگیزه‌ای برای ارتقای دانش خود هم ندارد. به علاوه در میان دبیر‌ها نیرو‌های غیرمتخصص زیاد داریم. ورود معلم بی‌تجربه که آموزش ضمن خدمت ندیده باشد، باعث می‌شود دانش او به‌روز نشود و در نتیجه محتوایی که به دانش‌آموز ارائه می‌دهد هم کیفیت خوبی نداشته باشد.

منبع: روزنامه شهروند

منبع: تابناک

کلیدواژه: آلودگی هوا قانون هوای پاک قاسم سلیمانی محمدرضا فرزین پله سارا خادم الشریعه دانش آموزان معدل پایین مدرسه آلودگی هوا قانون هوای پاک قاسم سلیمانی محمدرضا فرزین پله سارا خادم الشریعه میانگین معدل دانش آموزان پایین آمدن دانش آموز معلم ها درس ها بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۳۸۷۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان

مثل «باغچه‌بانی» که از نگاه کردن و رسیدگی به تک‌تک درختان باغش سیر نمی‌شود و از به بار نشستن آنها حظ می‌کند، چشم‌های او هم هر بار به سمت دانش‌آموزی سُر می‌خورد، می‌شکفد و غرق در شادی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، سال‌هاست روی ویلچر نشسته و اما شانه به شانه دانش‌آموزانش راه می‌رود و به امید به بار نشستن تلاش‌هایش، درست مثل یک باغبان آنها را می‌پروراند. با خنده‌های «بی‌صدای» شأن می‌خندد و حرف‌های ناگفته‌شان را به خوبی می‌شنود و به آنها پاسخ می‌دهد.

«ایران جابری» حدود ۲۵ سالی است که هر روز به عشق دانش‌آموزانش مسیر خانه تا مدرسه را با ویلچر طی می‌کند تا به دبستان «باغچه بان» برسد؛ مدرسه‌ای که نامش همه را یاد جبار باغچه‌بان که اولین مدرسه ناشنوایان ایران را راه اندازی

اتاق خبر صبا - نستوه - ویرایش خبرگزاری - نسخه ۷.۴.۷، ساخت ۲۰۲۳۰۷۰۱.

Informationخبر «روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان (۷۴۹۶۳۶)» ذخیره شد


کرد، می‌اندازد.

در روزهایی که نام معلم بیش از هر زمان دیگری بر زبان‌های جاری می‌شود، گروه ایمنا مسیر هشتاد کیلومتری را پیمود تا در سفر نیم‌روزه‌ای به شهرضا، روایت‌گر زندگ ی «ایران جاوری» معلم دارای معلولیتی باشد که زندگی را موهبت خداوند به خود می‌داند، باشیم.

لبانش خندان و چشمانش پر از شور و عشق زندگی کردن بود، این را به وضوح می‌توانستی ببینی، دلیل‌اش معلوم است، در طول تدریس، حضور بچه‌ها، دنیای پاک و شیطنت‌های خاصشان به او روحیه می‌دهد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچه‌ها خوشحالش نمی‌کند، این معلم فداکار با وجود بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» که از سال‌ها قبل درگیر آن شده و ویلچرنشین است، باعشق و علاقه فراوان و انگیزه بسیار بالا هر روز سرکار خود حاضر شده و اوقات بسیار زیادی را برای خدمت به دانش‌آموزان معلول آموزشگاه باغچه‌بان شهرضا صرف می‌کند.

جاوری به سادگی شروع به معرفی خود می‌کند: در ششم بهمن ۱۳۵۱ در اصفهان به دنیا آمدم و از سن ۱۲ سالگی به تدریج دچار بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» شدم، دیستروفی عضلانی به بیماری ژنتیکی بازمی‌گردد که موجب ضعف پیشرونده و تباهی عضلات اسکلتی بدن (یعنی همان عضلاتی که هنگام حرکت ارادی به کار می‌گیریم) می‌شود. در طول دوران تحصیل تا قبل از سن ۱۲ سالگی همواره در مدرسه به عنوان دونده و کوهنورد مشهور بودم و هیچیک از دانش‌آموزان پای رقابت با من را نداشتند، به طوری که یک روز با یکی از دانش‌آموزان کلاس پنجم با تعیین مسافتی توسط معلمان مسابقه دو برگزار شد و دوستم با گریه از معلم درخواست تعویض مرا داشت، چرا که می‌دانست برنده مسابقات هستم، بسیار خرسند بودم که در آن مسابقه برنده می‌شوم و رتبه کلاس‌ام بالا می‌رود، هنگامی که سوت مسابقات نواخته شد هر دو شروع به دویدن کردیم، اما در میانه مسیر بدون هیچ‌گونه اتفاقی، دیگر نتوانستم مسافت را طی کنم و نتایج مسابقات به نفع دوستم تمام شد، در مسیر بازگشت به منزل به دلیل شدت ناراحتی و استرس به زمین خوردم و شروع بیماری‌ام هم از آنجا بود، افراد که به این بیمار مبتلا هستند بارها بر زمین خوردن‌ها مکرر را تجربه می‌کنند، در دیسترفینوپاتی‌های شدید، ضعف عضلانی به تدریج باعث ایجاد جمع‌شدگی و انحراف در ستون فقرات و دست و پا می‌شود و این تغییر شکل‌ها حمل و نقل بیمار را مشکل‌تر می‌کند و شدت ضعف عضلانی بازهم افزایش می‌یابد.

او ادامه می‌دهد: در دوران تحصیل چه در مدرسه و دانشگاه با وجود اعتماد به نفس بالایم هیچ نگاه ترحم‌آمیزی به من نشد، همه اینها را مدیون خانواده‌ام هستم که با نوع تربیتشان مرا قوی بار آوردند، در طول دوران تحصیل همواره سعی داشتم از گوشه‌گیری پرهیز کنم، به همین خاطر رابطه خوبی با همکلاسی‌هایم برقرار کردم و دوستان زیادی دارم، برای کنار آمدن با این بیماری دوران بسیار سختی را گذراندم، چرا که همیشه خاطرات مسابقات دو و کوهنوردی یادآور روزهای خوش زندگی‌ام بود، اما دیگر نمی‌توانستم بدوم یا از کوه بالا بروم!

جاوری بیان می‌کند: از بچگی می‌خواستم معلم شوم و با گرفتن گچ در کنار تخته سیاه با دانش‌آموزان زندگی کنم و اکنون بدون اینکه احساس کنم بیمارم، زیباترین احساسات را نثار زیباترین گل‌های باغچه علم و دانش می‌کنم، در سال ۷۰ در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم، همان سال در دانشگاه تهران قبول شدم و در رشته الهیات لیسانس گرفتم و تا پایان تحصیلات، به جز سختی‌هایی که برای بالا رفتن از پله‌های دانشگاه متحمل شدم، مشکل خاصی نداشتم و تنها به دلیل وجود پله‌های دانشکده، مجبور به استفاده از ویلچر شدم، اما بعد از گرفتن لیسانس، به دلیل تحصیل در رشته الهیات با گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی باید در سازمان ارشاد و به تبع آن ادارات استخدام می‌شدیم با توجه به این رشته و علاقه شدیدی که به شغل معلمی داشتم، ابتدا به اداره ارشاد و کتابخانه‌های سطح شهر مراجعه کردم، اما من را نپذیرفتن و در ادامه برای پیدا کردن شغل هر هفته از سال ۷۴ تا ۷۹ به اداره آموزش و پرورش استان می‌رفتم، اما به علت شرایط بیماری‌ام کاری که مناسب من باشد، پیدا نمی‌شد تا اینکه در این رفت و آمدها مکرر یکی از مسئولان آموزش و پرورش، حضور در مدارس استثنایی را پیشنهاد دادند.

این معلم پر تلاش می‌گوید: پس از روزها و سال‌ها بالاخره در ششم اردبیهشت سال ۷۹ که به هیچ وجه نیروی از سوی آموزش و پرورش جذب نمی‌شد، به طور معجزه آسایی یک ابلاغیه هشت ساعت حق‎‌التدریس در مدرسه استثنایی باغچه‌بان به عنوان معلم پرورشی صادر شد، با وجود وضعیتم مدیر مدرسه با خوبی استقبال کردند و حتی با خنده بدون اینکه حتی کوچک‌ترین اشاره‌ای به وضعیت جسمی‌ام کند، مرا پذیرفت.

شعرخوانی دانش‌آموزان ناشنوا با استفاده از شیوه‌های ابتکاری و خلاق

این معلم پرورشی فداکار روزهای اولیه شروع دوران معلمی‌اش را این‌گونه روایت می‌کند: مدرسه باغچه‌بان ویژه افراد ناشنوا، نابینا، کم توان ذهنی و چند معلولیتی بود، به دلیل تحصیل در رشته الهیات، هچ‌گونه آشنایی با این محیط نداشتم، اما چون در دوران دانشگاه خط بریل را یکی از دوستان دوره تحصیل دانشگاهی آموخته بودم و به خط بریل برای او نامه می‌نوشتم تا حدودی به آن آشنا بودم، اما با حرکات ایما و اشاره دانش‌آموزان ناشنوا به هچ‌وجه آشنایی نداشتم که با کمک همکاران و در کنار دانش‌آموزان طی دو هفته زبان اشاره را آموختم و سر کلاس درس رفتم.

او می‌افزاید: در طول تدریس، حضور بچه‌ها، دنیای پاک و شیطنت‌های خاصشان به من روحیه می‌داد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچه‌ها خوشحالم نمی‌کرد، اگر خوشحال بودند از صمیم قلب برایشان خوشحال می‌شدم، از سال ۷۹ تا ۸۴ به عنوان معلم پرورشی حق‌التدریس توانستم از سوی آموزش و پرورش استان عنوان معلم نمونه را کسب کردم و در دوران خدمتم ضمن یادگیری رشته کامپیوتر، فعالیت‌های مورد نیاز مدرسه را انجام می‌دادم.

جاوری با اشاره به اینکه تلخ و شیرین کار با کودکان استثنایی زیاد است، می‌گوید: شیرینی لحظه سخن گفتن یک دانش‌آموز ناشنوا را با هیچ حس لذت‌بخش دیگری عوض نمی‌کنم، زیرا دنیای این کودکان خاص، بی‌ریا و پر از صداقت است، این دانش‌آموزان با چشمان خود می‌شنوند و با دستان خود سخن می‌گویند، به همین دلیل سعی کردم با کمک آنها گروه سرودی را در مدرسه تشکیل دهم که باورش برای بعضی از افراد سخت بود، چرا که معتقدم این بچه‌ها با چشمانشان می‌شنوند و با دست‌هایشان حرف می‌زنند؛ دنیای آن‌ها آنقدر متفاوت است که فارغ از هیاهوی مردم این جهان به گفت‌وگو با هم می‌نشینند.

او معتقد است: هر صدایی برای خودش ارتعاش خاصی دارد و تمام استخوان‌های بدن ما ارتعاش را درک و حس می‌کنند؛ چون گوش ما می‌شنود، ما یاد گرفته‌ایم که صداها را از طریق گوش بشنویم، اما افراد کم‌شنوا از طریق کل استخوان‌های بدنشان قادر به در یافت ارتعاش صداها هستند، از این‌رو گروه سرود ناشنوایان مدرسه باغچه‌بان استثنایی شهرضا را با استفاده از شیوه‌های ابتکاری و خلاق به جایگاهی برتر در سطح شهر رساندم.

این مربی توانا نحوه آموزش اجرای سرود و انتقال جان کلام به ناشنوایان و تشکیل گروهی سرودی موفق را این گونه بیان می‌کند: روزی که کنار تخته سیاه تدریس می‌کردم، احساس کردم بچه‌ها لذتی از خواندن شعر نمی‌برند و خیلی سعی کردم که احساس شعر را به بچه‌ها انتقال دهم؛ اما نشد تا اینکه ریتم شعر را با اجرا و با کمک معلمان روی دستانم آوردم و چندین ماه آموزش اشعار به دانش‌آموزان را پیگیری کردم و وقتی بچه‌ها اجرا داشتند، کسی باورش نمی‌شد که بتوانند محتوای شعر را این قدر زیبا و با احساس با دستانشان بیان کنند.

جاوری هدف از آموزش به این کودکان را وارد کردن آنها به جامعه عادی عنوان می‌کند و می‌گوید: معلمان آموزش و پرورش استثنایی، افرادی صبور، فداکار و با والدین هم در ارتباط هستند، مسئولیت عمده این معلمان، ارائه آموزش و تمرین‌های درمانی به دانش‌آموز است.

جامعه معلولان شهرضا را راه‌اندازی کردم / ‏‬آموزش زبان انگلیسی و عربی به دانش‌آموزان روشن‌دل

او ادامه می‌دهد: بازه زمانی که وارد آموزش و پرورش نشده بودم از سال ۷۴ تا ۷۹ جامعه معلولان شهرضا را راه‌اندازی کردم و در این دوران به مرکز بهزستی شهرضا مراجعه می‌کردم که متوجه وجود اتاق‌های بدون کارایی شدم و از مسئولان آن اداره درخواست کردم که یکی از اتاق‌ها را برای تدریس زبان انگلیسی در اختیارم بگذارند، البته بعضی روزها عصرها در منزل خود بدون هیچ هزینه‌ای مکالمه زبان انگلیسی و آموزش زبان عربی، قرآن به زبان انگلیسی را برای دانش‌آموزان نابینا انجام می‌دادم و تاکنون زبان‌آموزان نابینای زیادی را تربیت کرده‌ام، همچنن سعی کردم در جذب دانش آموزان به مسائل دینی و آموزش احکام نماز و روزه بسیار خلاق عمل کنم تا دانش‌آموزان با اشتیاق بیشتری در این مسیر گام بردارند.

این معلم فداکار که در آستانه بیست و پنجمین سال خدمت در آموزش وپرورش به سر می‌برد، همچنین نویسنده کتاب بازی‌های بومی و محلی است که با استقبال زیاد جامعه فرهنگی و دانش‌آموزان مواجه شده و حکم قهرمانی در رشته ورزشی بوچیا را نیز در کارنامه فعالیتی خود دارد، می‌گوید: به واسطه معلولیتم و درک متقابل درد و رنجی که این دانش‌آموزان متحمل می‌شوند و عشق و علاقه به آنها، هر روز با انگیزه بیشتری بر سرکار خود حاضر می‌شوم.

جاوری که خوش خلقی و حسن رفتارش زبانزد همکاران، والدین و دانش‌آموزان است، در ادامه از دغدغه خود برای دانش‌آموزان استثنایی می‌گوید: آرزویم فراهم شدن امکانات کافی برای دانش‌آموزان کم توان ذهنی و معلول است و دوست دارم شرایط کاری برای آینده آنها فراهم شود، همچنین به مدارس فنی و حرفه‌ای مختص آن‌ها نیاز داریم، چرا که باید در آینده استقلال پیدا کنند، دغدغه آینده آنها بزرگترین نگرانی ما و خانواده‌هایشان است و البته با توجه به نیازی که در آن‌ها دیده می‌شود، شرایط گفتار و درمان برای آن‌ها فراهم شود.

او می‌افزاید: گاهی برخی خانواده‌ها خسته و ناامید می‌شوند و صبر و تحمل‌شان کم می‌شود، بنابراین براساس نیاز هر ماه جلسه‌ای با خانواده آن‌ها می‌گذاریم و سعی می‌کنیم با تک تک خانواده‌ها صحبت و به نوعی تزریق روحیه کنیم، البته راهکارهایی را پیش پای خانواده‌ها می‌گذاریم و با توجه به اینکه به اخلاق این کودکان به خوبی آگاهیم، سعی می‌کنیم بهترین راه حل را به آنها پیشنهاد کنیم و به آنها می‌گوئیم که این کودکان با دیگران هیچ فرقی ندارند و تنها پیشرفت کاریشان کمی کند است و در هر جلسه با پیشرفت‌هایی که از کودکان به آنها نمایش می‌دهیم، امید به آینده در دل خانواده‌ها جانی دوباره می‌گیرد.

این معلم ایثارگر در پایان، بدون احساس خستگی از ۲۵ سال تلاش در راه تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا می‌گوید: من عاشق کارم هستم و هیچ وقت نشده که بعد از ساعت‌ها کار احساس خستگی کنم، برای من کار با این بچه‌ها خود زندگی است که با هر کلمه جدیدی که بچه‌ها یاد می‌گیرند، دریچه‌ای تازه از امید به رویم باز می‌شود، بهترین صدا برا من، صدای کودکان ناشنوایی است که می‌کوشند تا به همه بگویند شنواترین هستند، بهترین تصویر برای من تصویری است که کودکان نابینا با آن خدا را وصف می‌کنند.

کلام آخر باغبان مهربان باغچه‌بان که با بغضی در گلو و اشک بر زبان جاری می‌شود: دغدغه‌ام آینده کودکان باغچه‌بان است که روزها و ماه‌ها را در کنارشان گذراندم، همیشه به فردای آنها می‌اندیشم، مهم است که نگاهی ویژه‌تر به آن‌ها داشته باشیم و خودمان را جای والدین این کودکان قرار دهیم، چرا که آن‌ها هم فرزندان همین آب و خاک هستند و نیاز به رشد دارند، پس هر آنچه را که برای کودکان عادی خواسته‌ایم و فراهم کرده‌ایم، را باید برای کودکان با نیازهای ویژه هم فراهم شود تا شاهد پیشرفت چشمگیر آنها نیز باشیم.

گزیده‌ای از همراهی یک روزه ایمنا با ایران جاوری را می‌توانید در اینجا مشاهده کنید.

کد خبر 749636

دیگر خبرها

  • حدود ۳ هزار نفر جذب آموزش و پرورش البرز می شوند
  • امسال ۱۰۵ هزار معلم جذب آموزش وپرورش می‌شوند
  • آشنایی با خانم معلم نخبه پژوهشی دامغانی
  • جوانان باید از منطق سیاست‌ها و رفتار نظام با خبر باشند | آنها بدانند چرا حاضر به ایجاد روابط با برخی کشور‌ها نیستیم | دانش‌آموزان را از خطر‌ها و دشمنی‌ها آگاه کنید
  • دانش‌آموزان باید بدانند چرا ایران حاضر به ایجاد روابط با برخی کشورها و دولت‌ها نیست
  • روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان
  • وضعیت قرمز در مدارس با افت شدید تحصیلی؛ معدل دبیرستانی‌ها ۸ تا ۱۰!
  • آژیر قرمز آموزش عمومی؛ معدل سال آخر دبیرستانی‌ها ۸ تا ۱۰!
  • افت شدید تحصیلی دانش آموزان در دولت رئیسی/ معدل سال آخر دبیرستانی‌ها ۸ تا ۱۰!
  • آموزش رایگان معلم بازنشسته به کودکان کار